Main Banner
اتم
Atom

رمز کائنات

رمز جهان هستی

در حالیکه در رختخواب خود در پشت بام لمیده و در عالم روئا غرق شده بودم، چشمانم بدون اراده به ستارگان خیره شد و آنی از تماشای زیبائی آنها باز نمی ایستاد. با خود می گفتم « راستی چرا آنها از ازل اینطور ساخته شده اند؟ چرا بدین شکل و نه به شکل دیگری به وجود آمده اند؟ آرام آرام چشمهایم اطراف افق را از نظر می گذرانید و در همان حال پیش خود فکر می کردم که این کوه ها، دشت ها و آسمانها، تمام حیوانات، نباتات و جمادات چرا این صورت را به خود گرفته اند و نه صورتی دیگر! آیا این افکار سرسام آور تنها از مغز من تراوش نموده! آیا شما نیز مانند من گاهی در فکر کشف رمز کائنات نبوده اید؟ آیا تاکنون فکر نکرده اید که جهان چرا اینگونه ساخته شد یا به وجود آمد؟ و آیا علم و دانش کنونی می تواند پاسخگوی این رمز عجیب و غریب باشد؟

مسلم است که دانش بشری قادر نیست که حد و حصر بی انتهای کهکشان ها را معلوم دارد تا چه رسد به عالمی بی نهایت کوچک که دنیای اتم نام دارد. این موضوع لازم به تشریح نیست زیرا همه می دانند که فهم و درک این دو عالم، بسیار دور از قوه تشخیص و ادراک ما می باشد. هنگامی که می شنویم به فاصله میلیونها سال نوری دور از کره خاکی ما کهکشانهای بیشماری وجود دارند و در حرکت دائمی و بی انتهایشان از همدیگر می گریزند، فکر کردن در مورد آن از محالات است.

همچنین دانشمندان حساب کرده اند که الکترون دور هسته مرکزی به نام پرتون یک کوادریلیون _ (۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰) درو در ثانیه می چرخد. پس اگر فکر ما نمی توتند این عالم کوچک اتمی را که شگفت انگیز است در خود جا بدهد، نباید ناراحت شویم زیرا ساختمان مغزی ما با جهان بی نهایت بزرگ و بی نهایت کوچک بستگی نزدیک ندارد ولی در عین حال در موقع لزوم می تواند افکار خود را در مورد مسائل کوچک و محدود زندگی روزمره خود جمع گرده و بکار اندازیم. حال برای آن دسته از افراد که حتی از انجام امور کوچک زندگی ناتوان می باشند، پی بردن با اسرار دستگاه عظیم افلاک چه فایده ای دارد؟ لیکن افکار ما تا حدودی قادر به درک مخلوقات می باشد. آن دسته از موجودات قابل درک ما است که به کیفیات و حالات آنها واقف باشیم ولی عظمتشان از دسترس ما خارج باشد و به عبارت دیگر می شود گفت که چیزهای قابل درک را می فهمیم و گویا سبب پیدایش اندیشه ما همین است و بس.

بنابراین آیا درک رمز کائنات برای ما امکان پذیر است یا نه؟ یا اصلا رمز صورت فعلی موجودات هم کلاً برای ما قابل درک نیست؟ آیا می توانیم به خواص جزئی و کلی آن ها پی ببریم؟ یا به اصطلاح بعضی ها آیا برای جهان هستی فرمولی وجود دارد؟ و آیا آن فرمول را می شود معلوم کرد؟ آیا ارزش دارد که بشر برای به چنگ آوردن آن فرمول جهان هستی، تن به همه گونه رنج و مشقت بدهد؟

چرا جهان هستی این شکل را به خود گرفته است؟ چرا به صورت دیگری تجلی نکرد؟ آیا می شد این عالم و متعلقات آن به شکل دیگری به وجود بیاید؟ و اگر امکان داشت به شکل و هیاتی دیگر به وجود آید پس چرا به این طرز به وجود آمد؟ و اگر می بایستی به این شکل در بیاید سبب آن چیست؟

این که می گویند جهان فعلی از حالت قبلی بر اثر تکامل به وجود آمده کافی نیست. زیرا اگر موضوع تکامل در بین بود چرا به این شکل و نه به شکل دیگری تکامل پیدا کرد؟ سئوال اصلی ما در این مبحث همین است. اگر معتقدیم که این عالم را پروردگاری است که آن را از نیستی به هستی آورده، چرا پروردگار آن را به این حالت و به این کیفیت آفرید و نه به حالتی دیگر؟ ما که این عالم را جهان هستی قلمداد می کنیم، آیا آن را جهانی واحد می دانیم یا خیر؟ آیا اعضای این عالم چون دستگاهی هماهنگ و همساز هستند؟ در صورت امکان آیا ما می توانیم هماهنگی و سازش آن را ادراک نمائیم؟ اگر چه فکر ما از درک هماهنگی امور هستی عاجز است ولی لااقل می خواهیم به علت نهائی وجود این موجودات پی ببریم. بنابراین آیا جهان هستی دارای نقشه و هدفی است؟ آیا ترکیب و ساختمانی دارد؟ اگر دارد ساختمان آن چیست؟

اگر قبل از این، چنین سئوالاتی را از خود نمی کردیم جهان فیزیکی قرن بیستم، ما را به پرسیدن این سئوالات مجبور می کرد. چرا در این عالم مادی این اتحاد شگفت انگیز نیروها و این عمل و عکس العمل قوانین و انرژی، همه و همه به طوری کاملا دقیق دست در کار هستند؟ وجود این ها شاهد بر ساختمان کائنات است ولی علت اصلی آن را ما خود باید جستجو کنیم.

برای درک ساختمان جهان هستی احتیاج به حقایق پیچیده و مبهم بشری نداریم و برعکس باید آنچه را تاکنون فهمیده ایم خلاصه و ساده کنیم. لازم است که از آنچه که در دسترس است استفاده نمائیم و به عمق و اصل هستی پی ببریم.

مصالح اصول (بنیان) هستی چیست؟ آیا بنیان هستی در کیفیت ظاهری اشیاء می باشد یا ماهیت آنها؟ از اظهار این مطلب بیمی نداشته باشیم. زیرا اگر در شمار اصول هستند نباید درک آنها آنقدرها مشکل به نظر رسد و هرگاه این اصول مکشوف شوند راه زیادی را برای درک اسرار کائنات و هستی پیموده ایم. ولی ما باید به آن اصولی معتقد باشیم که مورد قبول همه است.