Main Banner

درس ۶

الف ــ تولد روحانی

تذکرــ قبل از خواندن این درس لطفاً انجیل یوحنا باب ۳ آیات ۱ ــ ۲۱ را به دقت مطالعه فرمائید.

مقدمه ــ کسانیکه انجیل یوحنا باب سوم را مطالعه کرده اند شاید تعجب کنند که چرا عیسی مسیح خداوند با تاکید زیادی لزوم حتمی تولد روحانی جهت دخول در ملکوت خدا را برای شخص کاملاً مذهبی و اخلاقی یعنی نقیودیموس تشریح مینماید ( آیات ۳ و ۵ ). تولد روحانی یکی از سه حادثه ای است که برای تمام افراد بشر باید حتماً اتفاق بیافتد. اولی عبارتست از ( مرگ ) زیرا ما باید بمیریم و مثل آبی هستیم که به زمین ریخته شود و آنرا نتوان جمع کرد. ( دوم سموئیل ۱۴ : ۱۴ )." چنانکه مردم را یکبار مردن و بعد از آن جزا یافتن مقرر است " ( عبرانیان ۹ : ۲۷ ).

دومی عبارتست از ( داوری ): " پس هر یکی از ما حساب خود را به خدا خواهد داد. " و دیدم تختی بزرگ و سفید و کسی بر آن نشسته که از روی وی آسمان و زمین گریخت و برای آنها جائی یافت نشد. و مردگان را خورد و بزرگ دیدم که پیش تخت ایستاده بودند و دفترها را گشودند پس دفتری دیگر گشوده شد که دفتر حیات است و بر مردگان داوری شد به حسب اعمال ایشان از آنچه در دفترها مکتوبست و دریا مردگانیرا که در آن بودند باز دادند و هر یکی به حسب اعمالش حکم یافت. " ( رومیان ۱۴ : ۱۲ و مکاشفه ۲۰ : ۱۱ ــ ۱۴ ).

سومی عبارتست از ( تولد روحانی ) یا تولد جدید.

نظر به اینکه درباره این موضوع مهم یعنی تولد روحانی، سوء تفاهم و عدم اطلاع زیادی وجود دارد، اجازه بفرمائید اول جنبه های منفی آنرا در نظر بگیریم:

اول ــ تولد روحانی چه چیزهائی نیست: ( یوحنا ۱ : ۱۲ و ۱۳ را مطالعه فرمائید ):

۱ ــ تولد روحانی به معنی تولد جسمانی یعنی ارثی و ( خون ) نیست.ممکن است فردی در خانواده مسیحی به دنیا بیاید ولی این امر او را مسیحی نمیگرداند.

۲ ــ تولد روحانی ( از خواهش جسد ) یعنی با میل خود انسان نیست.همانطور که طفل نمیتواند با میل و اراده خود به دنیا بیاید. بهمان صورت هیچکس قادر نیست با سعی و کوشش خود تولد روحانی بدست آورد.

۳ ــ تولد روحانی بوسیله مردم بدست نمیآید. " نه از خواهش مردم بلکه از خدا " است. هیچ بشری، هر قدر هم دارای مقامات عالیه روحانی و کلیسائی باشد، قادر نیست به دیگران تولد روحانی ببخشد. تمام مراسم و تشریفات کلیه مذاهب، هرگز نمیتوانند تولد روحانی را نصیب انسان گردانند.

۴ ــ تولد روحانی تغییر و تحول جسمی نیست.مسیح اشتباه نیقودیموس را در این مورد تصحیح فرمود و به او فهمانید که این یک تغییر روحانی است ( باب ۳ آیات ۳ ــ ۶ ).

۵ ــ تولد روحانی تغییر اجتماع و محل زندگی نیست.شخصی که تولد روحانی پیدا میکند بلافاصله به بهشت انتقال نمی یابد بلکه زندگی خود را بر روی زمین ادامه میدهد تا باعث جلال  خداوند و نجات دهنده خود گردند. پس " هر کس باید در همان وضعیتی که دعوت شد بماند. آیا در بردگی خوانده شدی؟ از این نگران نباش لیکن در صورتیکه قادر به کسب آزادی خود هستی آنرا از دست نده زیرا غلامیکه به اتحاد با خداوند دعوت شده باشد آزاد شده خداوند است، همچنین شخص آزادی که خداوند او را خوانده است غلام مسیح میباشد. چون به قیمتگزاف خریده شدید به بندگی انسان تن در ندهید. بنابر این ای برادران هر کس به همان وضعیتیکه در آن خوانده شده نزد خدا بماند. " و " ای غلامان آقایان جسمانی خود را در هر چیز اطاعت کنید نه به خدمت حضور مثل جویندگان رضامندی مردم، بلکه به اخلاص قلب و از خداوند بترسید و آنچه کنید از دل کنید، بخاطر خداوند نه بخاطر انسان، چون میدانید که از خداوند مکافات میراث را خواهید یافت، چونکه مسیح خداوند را بندگی میکنید. " ( اول قرنتیان ۷ : ۲۰ ــ ۲۴ و کولسیان ۳ : ۲۲ ــ ۲۴ ).

۶ ــ تولد روحانی فقط این نیست که ما با مغز خود بفهمیم چه معنائی دارد.ممکن است شخصی دارای تربیت مذهبی باشد و حتی به مقام کشیشی برسد ولی تازه نداشته باشد. واعظهای زیادی وجود دارند که بطور نظری لزوم تولد روحانی را میدانند ولی عملاً در زندگی خود آنرا نیافته اند.

۷ ــ تولد روحانی عبارت از تکامل نیست. تولد روحانی مثل یک تخم کوچکی در روح ما نیست که بتدریج تکامل پیدا کند: " زمانی بود که شما به علت خطایا و گناهان خود مرده بودید و درههای  کج این جهان قدم مینهادید و از حکمران قدرتهای هوا، یعنی همان روحی که اکنون در اشخاص نافرمان و سرکش عمل میکند پیروی مینمودید. " ( افسسیان ۲ : ۱ و ۲ ). کتابمقدس میفرماید که گناهکاران روحاً مرده اند. بدیهی است که در مرده حیاتی وجود ندارد که تکامل پیدا کند.

۸ ــ تولد روحانی اصلاح اخلاقی و تربیت شخص و ترک ظاهری عادات زشت نیست، و تغییر کردار نبوده بلکه تغییر انسان است.

۹ ــ تولد روحانی یک اعتقاد مذهبی نیست.ممکن است کسی در اعتقادات مذهبی خود صمیمی بوده و تعمید گرفته باشد و برای او دعا کنند و به عضویت کلیسا پذیرفته شود و در امور مذهبی فعالیت کند و حتی به مقامات عالیه مذهبی برسد، ولی هنوز تولد روحانی نداشته باشد. مسیح لزوم تولد روحانی را برای شخصی شرح میدهد که در زمان خود بسیار مذهبی و اخلاقی و صمیمی بود ( یوحنا ۳ : ۱ ).

۱۰ ــ تولد روحانی عبارتست از دگرگونی روحانی است. " باد هرجا که میخواهد میوزد و صدای آنرا میشنوی لیکن نمیدانی از کجا میاید و به کجا میرود. همچنین است، هرکه از روح مولود گردد " ( یوحنا ۳ : ۱۸ ). انجام این کار فقط بوسیله خداوند امکان دارد: " که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم بلکه از خدا تولد یافتند " ( یوحنا ۱ : ۱۳ ).

اکنون در مورد تولد روحانی باید بدانیم که چرا و چگونه و چه وقت اتفاق می افتد. در این درس در بخش اول یعنی " تولد روحانی چرا اتفاق میافتد؟ " را توضیح میدهیم و سپس در درس بعدی درباره روش یافتن تولد روحانی و زمان آن بحث خواهیم کرد.

دوم ــ چرا لازمست در روح متولد شویم؟

۱ ــ تولد روحانی لازم است زیرا انسان طبعاً روحانی نیست ( یوحنا ۳ : ۶ ) در این آیه مقصود از کلمه ( جسم ) عبارتست از همان طبیعت گناه آلودی که انسان از موقع تولد جسمانی دارد. این طبیعت گناه آلود از زمان گناه آدم بوجود آمده و بوسیله تولد به فرزندان او انتقال یافت: " لهذا همچنانکه بوساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید و بگناه موت، و باینگونه موت بر همه مردم طاری گشت از آنجا که همه گناه کردند " و " اینک در معصیت سرشته شدم و مادرم در گناه به من آبستن گردید. " ( رومیان ۵ : ۱۲ و مزمور ۵۱ : ۵ ). خصائص این طبیعت گناه آلود که ( جسم ) نامیده میشود در رومیان ۸ : ۵ ــ ۸ نوشته شده: " زیرا آنانیکه بر حسب جسم هستند در چیزهای جسم تفکر میکنند و اما آنانیکه بر حسب روح هستند در چیزهای روح. از آنجهت که تفکر جسم موت است لکن تفکر روح حیات و سلامتی است. از آنرو که تفکر جسم دشمنی خداست چونکه شریعت خدا را اطاعت نمیکند زیرا نمیتواند هم بکند و کسانیکه جسمانی هستند نمیتوانند خدا را خشنود سازند. " به عبارت دیگر انسان طبیعتاً در خود استعداد روحانی ندارد که بتواند به امور الهی علاقمند باشد و از آنها لذت ببرد: " اما انسان نفسانی امور روح خدا را نمیپذیرد زیرا که نزد او جهالت است و آنها را نمیتواند فهمید زیرا حکم آنها از روح میشود. ( اول قرنتیان ۲ : ۱۴ ).

همانطور که استعداد موسیقی و هنر و یا شعر در اثر تولد جسمانی به انسان بخشیده میشود، به همان طریق هم بوسیله تولد روحانی به شخص استعداد روحانی عطا میگردد تا از امور الهی لذت ببرد و جسم را میتوان پرورش داد و تربیت کرد و مذهبی ساخت، ولی ماهیت و طبیعت آن تغییری نخواهد کرد، باز هم دشمن خدا خواهد بود و نمیتواند خدا را خوشنود سازد. تولد روحانی عبارتست از دریافت الهی و روحانی و فقط به این وسیله است که انسان میتواند امور الهی را درک کند و از آنها لذت ببرد. " آنچه از جسم مولود شد جسم است " هر چیزی موجودی شبیه خود بوجود میآورد.

۲ ــ دومین دلیلی که به ما میفهماند تولد روحانی لازم است این که یک ملکوت ( پادشاهی ) روحانی وجود دارد که انسان طبیعی نمیتواند آنرا ببیند ( یوحنا ۳ : ۳ و ۵ ). ( ملکوت خدا ) یعنی چه؟ آن به تجربه روحانی شباهت دارد. در رومیان ۱۴ : ۱۷ میخوانیم که " ملکوت خدا اکل و شرب نیست ( یعنی جسمانی نیست ) بلکه عدالت و سلامتی و خوشی در روح القدس. " این دو ملکوت یا پادشاهی یا قلمرو را در نظر بگیرید: یکی " ملکوت مردم " و دیگری " ملکوت خدا " نام دارد و اولی " جسم " و دومی " روح " خوانده میشود. تمام مردم بوسیله تولد جسمانی به ملکوت مردم داخل میشوند و دارای طبیعت جسمانی میگردند و میتوانند در قلمرو مردم زندگی کنند و در این قلمرو به حیات خود ادامه دهند، حرکت کنند و وجود داشته باشند. حال چگونه ممکن است انسان به ارزش قلمرو و ملکوت خدا پی ببرد و به آن داخل گردد؟ جواب این سئوال بسیار واضح است باید تولد یا حیات جدید روحانی پیدا کند تا بتواند به این قلمرو جدید داخل شود. بوسیله تولد روحانی انسان دارای طبیعت روحانی شده و خواهد توانست از حقایق روحانی ملکوت خدا لذت ببرد.

معنی دیگر " تولد روحانی " عبارتست از " تولد از عالم بالا. " این اصطلاح منبع و سرچشمه تولد را نشان میدهد. تولد جسمانی از انسان و از زمین است ولی تولد روحانی سرچشمه اش از خدا و از آسمان میباشد. در رومیان ۸ : ۹ اینطور میخوانیم: " لکن شما در جسم نیستید بلکه در روح، هرگاه روح خدا در شما ساکن باشد. و هرگاه کسی روح مسیح را ندارد وی از آن او نیست " در اینجا پولس رسول با کسانی صحبت میکند که در حضور خدا دیگر " در جسم " نبودند بلکه " در روح ". اینها چگونه از یک ملکوت دیگر انتقال یافتند؟ بوسیله روح خدا در اثر قبول مسیح بعنوان نجات دهنده خود.

۳ ــ سومین دلیل برای لزوم تولد روحانی این است که به ما حیات روحانی میدهد یعنی حیاتی که طبیعتاً فاقد آن هستیم. کتابمقدس انسان طبیعی را اینطور توصیف میکند: " در خطایا و گناهان مرده و از حیات خدا محروم و حیات را نیافته است " ( افسسیان ۲ : ۱ و ۴ : ۱۸ ، اول یوحنا ۵ : ۱۲ ).

همانطور که بدن بدون حیات مرده است بهمان طریق نیز هر شخص بدون حیات روحانی مطابق کتابمقدس روحاً مرده است. بنابراین مرگ یعنی جدائی از خدا. وقتی کسی از مسیح، که در او حیات یافت میشود، جدا باشد روحاً مرده است. " در او حیات بود و حیات نور انسان بود. " ( یوحنا ۱ : ۴ ). این حیات روحانی چگونه به یک شخص مرده بخشیده میشود؟ اجازه بدهید خود مسیح جواب بفرماید. اگر به یوحنا ۵ : ۲۴ مراجعه کنیم مشکل حل میشود: " آمین، آمین به شما میگویم که ساعتی میآید بلکه اکنون است که مردگان آواز پسر خدا را میشنوند و هرکه بشنود زنده گردد. " تمام کسانیکه صدای پسر خدا را میشنوند و کلام او را میپذیرند و او را بعنوان نجات دهنده خود قبول میکنند، حیات روحانی می یابند و به عبارت دیگر تولد جدید یا تولد روحانی پیدا میکند. در این مورد آیات زیر را هم مطالعه فرمائید: " خدا جهانرا اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد. " ( یوحنا ۳ : ۱۶ ). " آمین آمین به شما میگویم هر که کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد حیات جاودانی دارد و در داوری نمیاید بلکه از موت تا به حیات منتقل گشته است. " ( یوحنا ۵ : ۲۳ ).

" آمین آمین به شما میگویم هر که بمن ایمان آرد حیات جاودانی دارد. " ( یوحنا ۶ : ۴۷ ). " گوسفندان من آواز مرا میشنوند و من آنها را میشناسم و مرا متابعت میکنند و من به آنها حیات جاودانی میدهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچ کس آنها را از دست من نخواهد گرفت. " ( یوحنا ۱۰ : ۲۷ و ۲۸ ). " اینرا نوشتم به شما که به اسم پسر خدا ایمان آورده اید تا بدانید که حیات جاودانی دارید " ( اول یوحنا ۵ : ۱۳ ).