درس ۳
انسان
اگر بخواهیم حقیقتا بوجود انسان پی ببریم، واجب است به کتابمقدس رجوع کنیم، زیرا کتابمقدس این مطلب را کاملا برای ما مکشوف میسازد. کتابمقدس ما را از خلقت و طبیعت بشر، رابطه او با سایر موجودات و همچنین تنزل او از مقام اولیه و سرانجام وی با خبر میسازد.
۱ ــ پیدایش انسان
انسان طبیعتا درباره پیدایش خود کنجکاو میباشد. میخواهد بداند که از کجا و به چه وسیله بوجود آمده است. دانشمندان و فیلسوفان در هر زمان نظریات مختلفی راجع به پیدایش انسان اظهار کرده اند که یکی از آنها فرضیه تکامل است. این فرضیه ادعا میکند انسان از تکامل حیوان پدید آمده است. ولی کتابمقدس به وضوح تعلیم میدهد که خدا انسان را آفرید، چنانکه در کتاب پیدایش باب ۱ آیه ۱ و ۲۷ مکتوب است " در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید..... خدا آدم را ..... آفرید. "
۲ ــ هدف از آفرینش انسان
خدا درباره هدف آفرینش بشر در کلام خود اینطور میفرماید: " من او را برای جلال خود آفریده ام. من او را ساخته ام. " ( از کتاب اشعیا نبی ۴۳ آیه ۷ ).
در تمامی دورانهای تاریخ این سوال همواره در ذهن بشر بوده است که مقصود از آفرینش وی چیست؟ کتابمقدس به صراحت پاسخ میدهد که مقصود نهائی خلقت انسان اینست که بوسیله توکل و ایمان کامل بخدا و اراده او، خدا را جلال دهد و همچنین با او مشارکت معنوی داشته باشد و از نعماتش بهره مند شود. مسلم است که اگر انسان به هدف خلقت خود پی نبرد، نمیتواند در این دنیا و نیز در ابدیت کامیاب و سعادتمند شود.
۳ ــ طبیعت انسان
در کتابمقدس میخوانیم که خدا، آدم را شبیه به خود آفرید. مفهوم این جمله این نیست که انسان با خدا شباهت جسمی دارد چون خدا روح است و بر خلاف انسان، بدن جسمانی ندارد. شباهت انسان با خدا از نظر عقلانی ( فهم و دانش )، اخلاقی ( روحانیت ) و اجتماعی ( محبت و مشارکت ) میباشد.
هرکس مرگ کسی را مشاهده کرده باشد، مطمئن میشود که انسان علاوه بر بدن جسمانی، دارای روح و جان نیز هست. لحظه ای انسان زنده است و در لحظه دیگر میمیرد بدن مرده هنوز باقی است، ولی اصل حیات یعنی روحش، از آن جدا گشته است و تا به ابد باقیست بنابر این بشر وجودی روحانی و ابدی است.
کتابمقدس تعلیم میدهد که انسان، بدن و جان و روح دارد. در این مورد میخوانیم که " خود خدای سلامتی شما را بالکل مقدس گرداند و روح و نفس ( جان ) و بدن شما تماما بی عیب محفوظ باشد در وقت آمدن خداوند ما عیسی مسیح. " ( از رساله اول پولس رسول به تسالونیکیان باب ۵ آیه ۲۳ ). نظر به اینکه، روح و جان هر دو با بدن جسمانی تفاوت زیادی دارند، تمییز این دو از یکدیگر قدری مشکل است. حیوانات بدن و جان دارند ولی فاقد روح هستند اما انسان دارای روح نیز هست.
جان، شخص زنده را از مرده متمایز میسازد، اما روح میان انسان و حیوان فرق میگذارد. بوسیله روح، انسان قادر است با خدا مشارکت داشته و وجود او را حس کند. روح، قدرت فهم و استدلال به انسان میبخشد. مرکز حساسیت و هوسهای انسان جان است و بدن دارای حواس پنجگانه است که انسان بوسیله آنها خاصیت و وجود مادیات را درک میکند.
انسان که به شباهت خدا آفریده شده است، در برابر او مسئولیت دارد. بزرگترین وظیفه انسان، دانستن و اجرای اراده مقدس خداست.
۴ ــ آزادی اختیار و اراده انسان
غیر از انسان و حیوانات، خداوند موجودات دیگری را نیز آفریده است که به فرشتگان موسومند. این موجودات فاقد بدن انسانی و جان هستند، قدرتشان از بشر بیشتر است ولی مانند بشر، برای خدمت خدا خلق شده اند. چون خدا به آنها آزادی داده بود، بعضی از آنها عمدا مرتکب گناه شده و از حضور خدا رانده شدند.
خدا به انسان نیز آزادی اختیار بخشیده است. او میتوانست انسان را مانند ماشینی خودکار و کاملا تحت فرمان خود خلق کند تا فقط اراده او را انجام دهد. ولی در عوض، او اراده نمود که موجوداتی خلق کند تا آنها با خواست خود، خالق خویش را قبول و یا رد نمایند. خدا هیچکس را مجبور نمیکند که وی را خدمت و محبت نماید، بلکه مایل است که ما داوطلبانه او را دوست داشته و اراده اش را بجا آوریم.
۵ ــ گناه انسان
هنگامی که خدا موجودات را آفرید، به آنها آزادی اختیار و اراده بخشید که بمیل آزاد خود میتوانستند اراده مقدس او را بجا آورند و یا رد نمایند. مسلما خدا میدانست که عده ای از آنان راه نادرس را انتخاب خواهند کرد و همانطور هم شد.
فرشته بزرگ و پرجلالی بنام ستاره صبح که اینک به اسم شیطان ( لوسیفر ) معروف است تصمیم گرفت تا بر ضد اراده خدا قیام کند. شیطان اولین کسی بود که مرتکب گناه شد. در نتیجه نافرمانی و غرور، او و فرشتگانی چند که پیرو او بودند بلافاصله از بهشت بیرون افکنده شدند. از آن ببعد شیطان بطرق گوناگون در صدد برآمده که علیه نقشه های خدا عمل نماید. هنگامیکه بشر با اراده آزاد خلق شد شیطان بیدرنگ بر آن شد تا او را از راه اطاعت از خدا منحرف سازد. اگر چه خدا قبلا آدم و حوا را از نتیجه نافرمانی مطلع ساخته بود با وجود این شیطان کاملا موفق شد که آنها را در دام گناه گرفتار سازد. در کتاب پیدایش باب سوم اطلاعات مفصلی درباره این موضوع داده شده است که ما آنرا در درس بعدی شرح خواهیم داد.
در درس پیش دیدیم که خدا کاملا قدوس و مبرا از گناه است. او صاحب اختیار معنوی تمام جهان هستی میباشد و بهمین علت نمیتواند کسی را که عملا از اوامرش نافرمانی میکند در حضورش بپذیرد. بهمین علت شیطان در اثر مخالفت با اراده خدا از بهشت بیرون افکنده شد. پس لازم بود که حدا نسبت به انسان بهمین منوال رفتار کند و بهمین جهت وقتی که آدم و حوا مرتکب گناه شدند خدا آنها را از حضور خود بیرون افکند.
طبیعت گناه آلود آدم بتمامی بشر سرایت کرد. بشر تمایل به گناه دارد و در اثر این تمایل، انسان اغلب تسلیم وسوسه شده و در نتیجه گناه میکند.
۶ ــ آتیه بشر
همانطوریکه کتابمقدس ما را از آفرینش انسان، گناه شرم آوری که او مرتکب شده و جدائی از خدا که در نتیجه گناه نصیب او شد آگاه میسازد، بهمین طریق به صراحت بما تعلیم میدهد که روزی تمام بشر بدون استثنا برای داوری در حضور خدا خواهند ایستاد. حادثه تاثرآور مرگ امری است عادی که بدون چون و چرا نصیب همه میگردد. در این مورد در کتاب مقدس رساله بعبرانیان باب ۹ آیه ۲۷ چنین مکتوبست " و مردم را یکبار مردن و بعد از آن جزا یافتن مقرر است " همانطوریکه همه میمیرند در داوری خدا نیز همه خواهند ایستاد.
خدا انسان را آفرید و اراده مقدس خود را به او ظاهر ساخت، بی شک همگی بشر برای تمام اعمال خود در مقابل خدا مسئولند، این عمر کوتاه برای این مقرر شده تا ما را برای حیات ابدی آماده سازد. سرنوشت ما بسته بطرز زندگی است که ما در این دنیا میگذرانیم. انسان مانند حیوان نمیمیرد بلکه روح او نزد خدا که خالق و داور همه ماست میرود.
خواننده عزیز، ما در این درس تعلیمات مهم کتابمقدس را درباره انسان بررسی کردیم در خاتمه لازم است که مقصود عالی آفرینش انسان را مجددا یادآوری کنیم. خدا انسان را از لحاظ فکر و روح مانند خود آفرید تا اینکه با ایمان کامل مطیع اوامر خالق خویش شده بدینوسیله او را جلال دهد. هیچکس نمیتواند بدون اجرای مقصودی که خدا برایش تعیین نموده است واقعا سعادتمند گردد. آیا اکنون طرز زندگی شما طوری است که با تمام وجود خود خدا جلال میدهد؟ اگر چنین نیست شما از اراده کامل و مقدس خدا قاصر هستید و در برابر او گناهکار محسوب میشوید.