Main Banner

فصل هفتم

چرا مسیحیان بشارت نمی دهند؟

وقتی که شخصی میفهمد ضعیف است و نمی تواند کار خود را خوب انجام دهد، البته به پزشکی رجوع کرده از او خواهش می کند که وی را معالجه کند و علت کسالتش را تشخیص دهد. به همین نحو ما مسیحیان باید خود را در حضور آن طبیب اعظم عیسی مسیح بیازمائیم تا بفهمیم به چه جهت بیشتر از ما در انجام وظیفه بشارتی خود کوتاهی کرده ایم و به دوستان و همسایگان خویش که مسیح را نمی شناسند مژده نجات را نداده ایم. مسیحیانی که با آنان راجع به این موضوع صحبت شده است علل زیر را برای ندادن بشارت ایراد نموده اند :

  1.   نداشتن اطلاع کافی از کتاب مقدس و تعالیم مسیح. معلوم است فقط کسانی که اطلاع صحیح و کافی از انجیل دارند می توانند دیگران را تعلیم دهند، زیرا ممکن است تعلیم غیر صحیح باعث زیان شود و بسیاری از مردم را گمراه کند. چونکه خیلی از مسیحیان کتاب مقدس را با دقت نخوانده اند، فکر می کنند که استعداد ندارند راجع به عیسی مسیح با دیگران صحبت کنند، این مسیحیان به جای اینکه از بشارت دادن خود داری کنند، باید کتاب مقدس و کتب دیگر مسیحی را مطالعه کرده، خود را برای کار بشارت آماده سازند و اگر کسی بی سواد باشد یا فرصت نداشته باشد کتاب مقدس را با دقت تحصیل کند، و از این جهت نتواند عقاید مسیحی را برای دیگران بیان کند باز هم می تواند شهادت خود را راجع به مسیح بدهد، و با آن شخص کور هم صدا شده بگوئد: یک چیز می دانم که کور بودم و الان بینا شدم. (یوحنا ۹: ۲۵) زن فقیری بود که فقط یکی از آیات کتاب مقدس را از بر می دانست، لیکن آن  زن بی سواد جلو در خانه خود می نشست و این آیه را برای هر کس که از آنجا عبور می کرد می خواند و با این وسیله او توانست عده ای از مردم را به نزد مسیح آورد.
  2.   نداشتن محبت به مسیح. عیسی مسیح فرمود : زبان از زیادتی دل سخن می گوید. (متی ۱۲: ۳۴) و می دانیم که مردم غالباً راجع به آن چیزهائی که در دل خود دارند صحبت می کنند. آنانی که پول را قلباً دوست دارند راجع به پول صحبت می کنند و کسانیکه خود را دوست دارند راجع به خود صحبت می کنند و به همانطور اشخاصی که مسیح را قلباً دوست دارند راجع به مسیح بی اختیار صحبت خواهند کرد. پس اگر یکنفر مسیحی راجع به مسیح با دوستان خود صحبت نکند احتمال دارد که او مسیح را چندان دوست ندارد و لازم است توبه کرده دعا کند که روح القدس قلب او را از محبت منجی مملو سازد.
  3.   نفهمیدن احتیاج مردم به مسیح. اگر ما دور ایستاده به مردم نگاه کنیم، به نظر ما همه سالم و خوشحال می آیند و چون نمیفهمیم که آنها محتاج نجات دهنده هستند کمکی به آنها نمی کنیم. لیکن وقتی که به آنان نزدیک شده با غصه ها و گناهان و ترس ها و اندیشه ها و ضعف ها و احتیاجاتشان آشنا شویم مایل خواهیم شد که خبر آن کسی را که تنها او قادر است آنان را تسلی و نجات دهد به آنها بدهیم. قدم اول در کار بشارت دوست شدن و نزدیک شدن به اشخاص است، به اندازه ای که آنها مایل شوند غم ها و آرزوهای خود را به ما بگویند تا بتوانیم خبر کسی را به آنان بدهیم که فرمود :« بیائید نزد من، ای تمام زحمتکشان و گران باران و من شما را آرامی خواهم بخشید » (متی ۱۱: ۲۸)
  4.   نداشتن محبت به مردم. خدا حکم فرموده است که همسایه خود را مثل خود محبت کنیم و اگر همسایه ما گرسنه یا برهنه باشد البته محبت ما را وادار خواهد کرد که خوراک و پوشاکی به او بدهیم. بدینگونه محبت به همسایه ما را وادار خواهد کرد که نان حیات را نیز که از نان جسمانی برای او لازم تر است در دسترس وی بگذاریم. وقتی که مردم از نداشتن نان حیات ( یعنی عیسی مسیح) مشرف به مرگ هستند و ما برای رفع گرسنگی آنان کار نمی کنیم واضح است که نسبت به آنها محبتی نداریم و لازم است توبه کرده از خدا درخواست کنیم که دلهای ما را از محبت خوبش مملو سازد.
  5.   بعضی از مسیحیان عقیده دارند که همه ادیان یکسان اند و فکر می کنند لازم نیست کسی را دعوت کنند که مذهب خود را ترک کرده مسیحی شود، و به این دلیل بشارت نمی دهند. این عقیده البته نتیجه عدم اطلاع است زیرا هر کس که کتب ادیان دیگر را خوانده باشد می داند که کتب آنها با کتاب مقدس چقدر فرق دارند و پیشوایان دینی دیگر با مسیح چقدر تفاوت داشته اند. عیسی مسیح فرمود :« من راه هستم، هیچ کس نزد پدر جز به وسیله من نمی آید» (یوحنا ۱۴: ۶) .البته تعلیمات خوب در همه ادیان کم و بیش یافت می شود ولی فقط در مسیحیت خبری از نجات دهنده برای گناهکاران داریم که در راه مردم مرد و برخاست و جمیع مردم به این منجی زنده عیسی مسیح محتاجند.
  6.   بعضی از مسیحیان با این جهت به ملل و پیروان ادیان دیگر بشارت نمی دهند که فکر می کنند مسیحیت فقط برای خود آنها است. در زمان رسولان بعضی از یهودیان همین عقیده را داشتند و وقتی پطرس و پولس بشارت مسیح را به یونانیان و رومیان دادند، آنان مبشرین را ملامت کردند. چه اشتباه بزرگی است که تصور کنیم خدا فقط یک قوم را دوست دارد، خدا جمیع همه امتها را آفرید و پسر خود را داد تا نجات دهنده تمام جهان شود و عیسی مسیح رسولان خود را امر کرد که جمیع امتها را شاگرد سازند و چون خدا همه مردم را محبت می کند و مایل است همه نجات یابند، البته وظیفه مسیحیان است که به تمام مردم از هر نژاد و ملیت و زبان بشارت نجات را بدهند.
  7.   بعضی از مسیحیان عقیده دارند که غیر ممکن است پیروان بعضی از مذاهب مسیحی حقیقی شوند و از این جهت فکر می کنند که دادن بشارت به پیروان آن مذاهب کار بی فایده ای است. البته امکان ندارد ما کسی را مسیحی کنیم، زیرا فقط خدا می تواند شخصی را که در گناه مرده است زنده کند. چون خدا قادر مطلق است هیچ کاری برای او مشکل نیست و معلوم است کسانی که خیال می کنند که خدا نمی تواند پیروان بعضی از ادیان را نجات دهد خدا را به درستی نمی شناسند و به او ایمان ندارند. نظر به اینکه خدا جکم کرده است بشارت مسیح را به جمیع مردم بدهیم، حتمی است که او مایل و قادر است تمام ایمان آورندگان به مسیح را نجات دهد.
  8.   بعضی از مسیحیان می گویند که چون بیشتر اهل عالم چه مسیحی و چه غیرمسیحی، کاملاً پایبند مادیات هستند و به امور روحانی علاقه ای نشان نمی دهند، پس فایده ندارد به آنان بشارت دهیم و دادن بشارت به این قبیل اشخاص به قول عیسی مسیح انداختن مروارید جلوی گرازان است. متاسفانه صحیح است که بسیاری از مردم نمی خواهند به کلام خدا گوش بدهند و از زمان عیسی و رسولانش تاکنون میلیونها از مردم پول و زندگی خوش این دنیا را به آن گنج آسمانی که مسیح وعده داده است ترجیح داده اند، ولی باز همیشه عده ای زیاد از مردم طالب خدا و حیات جاودانی بوده اند و اگر جستجو کنیم حتماً بعضی از این جویندگان حقیقت را پیدا خواهیم کرد. هرگاه میل به بشارت دادن در ما زنده شود، حتماً خدا قلوب گروهی از مردم را برای قبول آن حاضر و آماده خواهد ساخت.
  9.   بعضی از مسیحیان به بهانه اینکه وقت و فرصت ندارند از بشارت دادن خوداری می کنند. درست است که خیلی از مسیحیان برای مسافرتهای بشارتی نمی توانند خانه ها یاکار خود را ترک کنند، ولی همه ما اشخاصی را ملاقات می کنیم که به مسیح ایمان ندارند و اگر مایل باشیم می توانیم راجع به مسیح با آنها صحبت کنیم. در بازار، اداره، مدرسه، خیابان، اتوبوس، خانه های دوستان و هرجا که رویم فرصت داریم به مسیح شهادت داده، به دیگران خبر دهیم که او برای ما چه کرده است و برای آنها چه خواهد کرد. عیب ما نداشتن وقت نیست، بلکه نداشتن میل و آرزو برای دادن بشارت است.
  10.   مسیحیان دیگر به بهانه اینکه دادن بشارت کار آنها نیست بلکه کار مبشرین و وعاظ رسمی است، در آن شرکت نمی کنند، و فکر می کنند فقط کسانی که از حقوق می گیرند وظیفه دارند بشارت نجات را به دیگران برسانند. چه اشتباه بزرگی است؛ زیرا افتخار و ظیفه هر فرد مسیحی است که خبر مسیح را به دیگران بدهد. علاوه بر آن عده بی ایمانان دنیا به قدری زیاد است که مبشرین رسمی تنها به هیچ وجه نمی توانند به همه آنها برسند و فقط موقعی که تمام مسیحیان داوطلبانه برای رسانیدن بشارت نجات متحد شوند امکان خواهد داشت که اهل عالم با عیسی مسیح آشنا شوند.
  11.   بهانه دیگر برای ندادن بشارت این است که ما مسیحیان لیاقت نداریم و چون به عیب ها و گناهان خویش آگاه هستیم چگونه می توانیم برای دیکران وعظ کنیم؟ واضح است کسی که در گناه به سر می برد حق ندارد بشارت نجات را به دیگران بدهد، زیرا او باید اول خودش توبه کند و خود را به منجی تسلیم نماید و سپس دیگران را به نجات دعوت کند. معلوم است فقط موقعی که قوت مسیح در شخص مبشر نمودار است پیغام او بر شنوندگان تاثیر خواهد داشت. ولی هیچ کس هرقدر مقدس باشد لیاقت ندارد پیغام مسیح را به مردم بدهد و حتی پولس می گوید« برای این امور کیست که کافی باشد؟» (۲ قرنتیان ۲: ۱۶). پس هر مبشری باید اقرار کند که نالایق است و به مردم بگوید من مثل شما گناهکار هستم و من به مسیح ایمان آوردم و او مرا از گناهانم نجات می دهد و اگر شما مایلید نجات یابید مسیح شما را نیز قبول خواهد کرد. پس به اتفاق من نزد مسیح بیائید و او ما را با هم نجات خواهد داد.
  12.   چیزی که بسیاری از مسیحیان را از دادن بشارت باز می دارد ترس است. بعضی اوقات می ترسند که مردم آنها را مسخره کنند و یا از حرف آنها برنجند و این خجالت و ترس از مردم آنها را از انجام وظیفه باز می دارد. معلوم است کسی که بیشتر مایل است مردم را خشنود سازد تا خداوند را راضی کند مسیحی حقیقی نیست و همانگونه که او عار دارد مسیح را پیش مردم اقرار کند مسیح نیز در روز داوری از او عار خواهد داشت (مرقس ۸: ۳۸). بعضی اوقات برای کسی که بشارت می دهد خطر جانی پیدا می شود و ترس از زحمات یا مرگ نمی گذارد که مسیحیان دیگر را نزد مسیح بیاورد. رسولان مسیح بدون هیچ ترس با چنین خطراتی روبرو شده با کمال شادی جان خود را در راه منجی خود دادند و اگر ما خجالت بکشیم یا بترسیم خوب است به آنچه مسیح خداوند به پولس در وقتی که در قرنتس در خطر بود فرمود که گوش دهیم : « ترسان مباش یلکه سخن بگو و خاموش مباش، زیرا که من با تو هستم و هیچ کس تو را اذیت نخواهد رسانید» (اعمال۱۸: ۹-۱۰) و اگر خدا خواست ما به خاطر مسیح زحمت بکشیم، باید افتخار کرده شادی نمائیم (متی ۵: ۱۱و ۱۲، اعمال ۵: ۴۱).
  13.   آخرین دلیل برای ندادن بشارت که به آن اشاره خواهیم کرد عدم ایمان است. متاسفانه بسیاری از ما مسیحیان مانند آن ۹ شاگرد می باشیم که به علت بی ایمانی نتوانستند روح پلید را از آن پسر دیوانه بیرون کنند و چون باور نمی کنیم که خدا شهادت ما را برای نجات گناهکاران موثر خواهد گردانید نمی توانیم دهان خود را باز کرده، پیغام خدا را اعلام کنیم. درست است که کار بشارت خیلی مشکل است ولی عیسی مسیح فرمود اگر به قدر دانه ای خردل ایمان داشته باشیم می توانیم کوههای مشکلات را از میان برداشته به دریا بریزیم و هیچ کاری برای ما محال نخواهد بود (متی ۱۷: ۲۰). پس همه ما مانند رسولان دعا کنیم، خداوندا، ایمان ما را زیاد کن. (لوقا ۱۷: ۵).

سوالات

  1.   چه چیزهائی شما را از دادن بشارت به دیگران باز داشته استف؟
  2.   به عقیده شما چه باید کرد که اعضای کلیسای شما به دادن بشارت راغب و مایل شوند؟
  3.   شخص شما برای تقویت روح بشارت در کلیسای خود چه خواهید کرد؟